پارساپارسا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

pesaram

عشقی فراتر از زمان

من آمدم با سفر نامه شمال

90/6/20 دومین عصر کاری مرتضی  رهسپار شمال شدیم بلیط ساعت 10 شب بود . ولی ما 4بعدظهر روز بعد رسیدیم بابلسر. چراش؟ طولانی حالشو ندارم بگم که ماشین ساعت 12شب قم خراب شد و......... رسیدیم به خانه امیدم  من از ذوق دیدار خستگی را معنا نمیکردم و با تمام شب زنده داریم همگام تو بودم که نکنه بری سراغ باباجونت (دیدی مرتضی چقدر دوستت دارم) 90/6/24 با عمو احمد رفتیم مجتمع ساحلی بانک رفاه .با وجود عمو جون کمی از دلهره ام پنهان بود اما از شیطنتت بگم که البته بسیار اندک از دیدگاه شما و بسیار وسیع از قول من بود. فرمانده ،نازنین دختر عمو جان بود که طبق تاثیر از او شما هم هرکاری انجام میدادی .از سنگهای بزرگ گرفته که پرت کنی تو دریا ( البت...
21 بهمن 1390

چادر؟؟؟؟؟؟؟؟

  ١٣آذر 1390 عصری برای دیدن مراسم عزاداری  حاضر شدیم که برویم بیرون من چادر گذاشتم دیدم با تعجب گفتی چادر خاله سودابه در بیارش.طفلک اولین بار بود که با چادر منو میدید .. نکته جالبتر اینکه به عزداری میگی نای نای .حسین جان لای لای اینم نوع موزیکت برای عزاداری   هروز بیشتر از پیش به توانایهات پی میبرم تازه جالبه دیدم منو با اسم شناسنامه صدا میزنی و به حدی گویشت دلنشینه که دوست دارم ساعتها صدام کنی ولی بهترینم من عاشق اسم گلاره هستم اسمی که همگان من را با آن صدا میزنن و از دوران بچه گی تا حال با اون دوران میگذرانم . این ایام با خوردن شیر با تو مشکل دارم اما به لطف خانواده پدریت قند خور و لواشک خور قهار شدی چیزهای که من ا...
21 بهمن 1390

امدن در حد 14 ساعت

ساعت3:30 دیدم تلم زنگ میخوره .الو ... صدای گرم و مهربان منبع لطف وخوبی از آن سوی خط به گوش میرسد این  صدا مامانم جونم بود ، برام تعجب آور بود این موقع زنگ زد اما بعد از چند لحظه تعجب به ذوق تبدیل شد چراکه خبر از آمدنش داد .... ساعت 8 مهمانهامون آمدن(دایی ،تنها خاله ام و سروش) ...لحظات میگذرد و هر آن احساس اینکه دارم بازم به ساعات جدای نزدیک میشم آزارم میده تا بخودم آمدم شام هم خورده بودیم و وقت خواب بود برای خوابیدن بسبب اینکه هم  مهمانها در آرامش باشن که پارسا اذیتشون نکنه هم ما، عزیزان را به طبقه وسط  دعوت کردیم .از شوق این دیدار تا مدتها بیدار بودم حتی جام هم باهام همراه نبود و خودش را برایم آرامش بخش نکرد ،فکر صبح از ذهن...
4 بهمن 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به pesaram می باشد